پریاپریا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

دخترآسمانی من

خوابهای رنگی ببینی عسلکم

توی این 22 ماه با این لالایی من خوابیدی و حالا هم که میخوایی بخوابی میگی مامان گلم باشی بخون اینم لالایی که میخونم واست .   لالا گلم باشی،تسلای دلم باشی لالا گل لاله،تویی دلبند این خانه لالا گل نرگس،تویی عزیز تر از هر کس لالا گل پونه،بابات می آد زودی خونه لالا گل نعنا،به قربون قد رعنات لالا گل یاسم،تویی نگین الماسم لالا گلم باشی تو یار و یاورم باشی     خوب بخوابی نفس مادر پریا در هفته 28 باردای که خواب بود ههه   پریای 15 روزه   پریای 1 ماهه پریای 2 ماهه پریای 4 ماهه پریای 5 ماهه پریای 6 ماهه   پریای 8 ماهه &n...
29 اسفند 1391

روزی که پا به این کره خاکی گذاشتی

صبح روز پانزدهم اردیبهشت بود که با یک حس تازه روبرو بودم حس اظطرابی که توش شوق دیدار موج میزد. میدونستم وقتی بیایی دیگه باید با همه تقسیمت کنم. وقتی در بطن من دست و پا میزدی فقط و فقط خودم بودم که تمام وجودم پر میشد از شادی. بعد از رسیدن به بیمارستان و انجام مراحل پذیرش ظهر موقع الله اکبر اذان پرستار گفت خانم آماده باش که بعد نوبت شماست. وقتی با همراهی دوست مامانم که منو محکم در آغوش گرفته بود که خودش حسابی آرومم میکرد میخواستم وارد ااطاق عمل بشم با چهره نگران بابا جونت و عزیز جون(مامان خودم) و پدر جون(بابای خودم) و مامان جون(مامان باباجون) و آقا جون(بابای بابا جون) مواجه شدم نمیدونم شاید به من بخندی که با تمام وجودم توی اون چند ثانیه به...
29 اسفند 1391

سپاس از خدا به خاطر وجود تو، دلبندم

خدایا از صمیم قلبم ازت ممنونم که لذت مادر بودن رو به من چشوندی خدایا از این که منو لایق دونستی تا یکی از فرشته هات رو در آغوشم جا بدی ازت ممنونم خدایا از این که روی میزها مون،تلوزیون و کامپیوتر خونمون رد انگشتهای فرشته انداختی سپاسگزارم خدایا از اینکه خونمون رو پر از صدای فرشته کردی ،سپاس خدایا تو رو به خاطر وجود دخترم شاکرم خدایا دوست دارمممممممممممممممممممم
29 اسفند 1391

پریا و دوستانش

پریای ما دوستان زیادی داره اعم از نی نی های دوستان مامانش و یا نی نی های فامیل و یا نی نی های نی نی سایتیش و همشونو خیلی دوست داره هم پریا و هم مامانش عاشقشونن اینم از معرفی دوستان پریای گلییییی:   پریا و دختر داییش،مهرسا پریا و پسر داییش ،سینا اولین دیدار پریا بادوستان نی نی سایتیش(خرداد 91) از چپ به راست:یاسین ،امیر علی،پریا،آنیتا،نی نی ناشناس ،شایلین   پریا و آنیتا دختر دوست مامان دومین قرار نی نی سایتی پریا  در جشن دومین شب یلدای زندگیشون از چپ به راست:پریا ، شایلین ، آنیتا ،دریا ، آوینا ، امیر علی ،پارسا پریا و متینا دختر دوست بابا   ...
19 اسفند 1391

آش دندونی

عزیز مامان شما کمی دیر دندون در آوردی یعنی 8 ماه و 13 روزه که بودی اولین مرواریدت خودشو به ما نشون داد. منم تنبلی کردم و یک ماه و نیم بعدش واسه شما آش دندونی پختم . *اینم تاریخ در اومدن مرواریدهات: ا ولین دندون: 90/10/28 دومین دندون:90/11/08 سومین دندون:90/28/11 چهارمین دندون:91/01/16 پنجمین دندون:91/01/30 ششمین دندون:91/02/31 هفتمین دندون:91/04/04 هشتمین دندون:91/04/14 نهمین و دهمین دندون با هم :91/05/12 یازدهمین دندون:91/06/12 دوازدهمین دندون:91/07/21 سیزدهمین دندون:91/07/26 چهاردهمین دندون:91/07/29 پانزدهمین دندون:91/08/03 شانزدهمین دندون:91/08/24   اینم عکس از روز آ...
18 اسفند 1391

روزی که گوشهات رو سوراخ کردیم

17 مهر 90 بود که بعد از چند روز مشورت و دودلی تصمیم گرفتیم بریم گوشهای مبارک رو سوراخ کنیم . باباجون که اصلا دل نداشت منم که بدتر از اون . اون روز مامان جون(دوباره معرفی میکنم مامان بابا )و آقا جون(باز هم دوباره معرفی میکنم بابای بابا )  و عمه مینا به همراه امیر رضا (پسر عمه مینا)اومدن دنبال من و شما که بریم این عمل کذایی و نسبتا ضروری رو انجام بدیم. من نیومدم داخل و شما همراه مامان جون و عمه جون رفتین و عملیات انجام شد و شما بسی جیغ و داد کردی ولی قربون صبوریت برم که خیلی زود هم آروم شدی و هنوز نرسیده به ماشین و قبل از اینکه بهت شیر بدم لالا کردی . اینم چند تا عکس از اون روز: پریا قبل از سوراخ کردن گوش شاد و شنگول پ...
18 اسفند 1391

پریا صاحب وبلاگ میشه!!!!!

سلام دختر آسمانی من بالاخره بعد 22 ماه و 2 روزاز به دنیا اومدن تو تصمیم گرفتم واست وبلاگ درست کنم عزیز دل مادر،تا حالا دلم میخواست تمام لحظه های شیرین با تو بودن مال خودم باشه واسه همین توی دفتری تمام عاشقانه های مادرانه ام رو با خودم مرورمیکردم ولی از امروزمیخوام که لذت با تو بودن رو با اونهایی که تو رو دست دارن به اشتراک بذارم
17 اسفند 1391