جریان دختر آسمانی من!
پریا جونی، دختر آسمونی من میخوام بگم چرا میگم تو دختر آسمونی منو بابا هستی.
وقتی شما رو باردار بودم وهنوز از وجود بهشتیت خبر نداشتم خواب میدیدم که رفتم توی تراس خونمون و داره بارون شدید میاد ، که عزیز جون تعبیرشون برکت و نعمت بود
ماه آخر بارداریم خاله خودم خواب دیدن و بهم زنگ زدن که ملیحه خواب دیدم که یک دختر سفید با موهای مشکی پر کلاغی از آسمون روی یک تیکه ابر سفید اومد پایین و بعد گذاشتن توی بغلت
و وقتی که 9 ماهه بودی ستاره یاد گرفته بودی و تمام ستاره ها رو اعم از کتاب و توی رستوران و حتی ستاره های کف کفش اسپورتت رو که من و بابایی هم متوجهشون نشدیم رو شما رصد کردی
و حالا هم که عزیز دل مادر دو ساله شدی تمام رنگها واست آبی هستن
حالا میخوام ببینم به من و بابایی حق میدین که بگیم پریا دختر آسمونی ماست؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی