پریاپریا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

دخترآسمانی من

پریا و شیرین کاریهاش

1392/4/9 14:46
نویسنده : ملیحه
700 بازدید
اشتراک گذاری

پریا جون از اونجا که باباجون به خاطر کارش مجبوره دوربین رو ببره سر کار من بعضی وقتها با موبایل عکس میگیرم و از اونجا که موبایلم بیشتر وقتها دست شماست و روی قسمت دوربین انگشت میذاری به من نمیخوام فرصت رو از دست بدم این میشه که بعضی از عکسها خیلی مات هستن ولی اشکال نداره با عکسهای مات و مبهوتت هم من کلی کیف میکنمچشمک

وقتهایی هست که روسریهای من رو سرت میکنی مثل اینجا

ض

 

وقتهایی هم هست که دلت میخواد لباسهای منو تنت کنی

 

 

یک موقعهایی هم میشه که هوس میکردی بیایی و چادر نمازم رو سرت کنی ولی بعد توش گیر میفتادی ولی حالا که خودت چادر داری دیگه خودتو نمیندازی توی مخمصهچشمک

 

 

گهگاهی هم دلت میخواست چیزهایی غیر از لباس رو امتحان کنی خیال باطل

 

صافی روی سر

ض

 

جلد دوربین روی سر

 

و گاهی هم که بخوایی با دایی مجید و یا دایی وحید صحبت کنی هد فون رو اینجوری میذاری

 

و گاهیی هم عینک عروسکت روتعجب

این از پوشیدنیهات، گل مامان

حالا بعضی وقتها جاهایی میرفتی که مامان یا بابا زود شکار لحظه میکردند مثل:

وقتی که میخواتی بری ببینی پشت بخاری چه خبره و همون پشت گیر میکردی

یا

وقتهایی که میرفتی جای کتابخونه و دونه دونه کتابها رو در میاوردی و من یک دفعه دسگیرت میکردمعینک

 و یا

وقتهایی که میذاشتیمت روی ماشیناز خود راضی

و یا 

وقتهایی که میرفتیم فروشگاه شازده کوچولو و اونجا کلی کیف میکردی و نقاشی و اتنخاب اسباب بازی و ....

 

 

 

اینم مال زمانیه که با حوله ازتوی حمام از دستم در رفتیابرو

و قیافه ات موقعی که اولین بار با مداد رنگی میخواستی نقاشی بکشی خوردنی بود

وقتهایی هم هست که خودت بار زندگیت رو میخواهیی به دوش بکشی نیشخند

 

 

و گاهی هم دلت میخواد توی همه کارا شریک باشی مثل اینجا که میخواستی قایق باباجون رو امتحان کنی ببینی مبادا پاروش خراب باشه و توی آب باباجون به مشکل بخورهبغل

یک بار هم داشتی با این عروسکت که اسمش سپهره گرم بازی بودی که گیرت انداختممژه

 

گاهی هم موقع خوردن میوه و یا هر چیز دیگه خوشمزه ترین صورت کثیفی میشی که دلم میخواد درسته قورتت بدمقهقهه

مثل وقتهایی که هندونه میبینی و میدیدی و از خود بی خود میشدی

و یا وقتی که خیار میخوردی

و یا گاهی که نون

و در اخر که ترشک خورده بودی

خلاصه مامانی من عاشقتم و همین و بس

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

شبنم
9 تیر 92 17:09
ماشاله عجب ملوسكي هزارتا بوس كلي شيرين كاري هندونه خوردنش با حاله
الهام ماماندیبا
9 تیر 92 17:29
چهدختری...چه عسلی....به به پریا کوچولو که همه چیزارو امتحان میکنه!...بوس بوس برای پریا
مامان بهادر
9 تیر 92 17:30
عزیزم من فدای دختر زیبا رو بشم ببوسش
خاله سمیه
10 تیر 92 10:48
آخ قربون شیرین کاری هات بشم پریا جونم. چه دنیای شیرینی دارند بچه ها ... بوس بوس
مونایی
23 تیر 92 17:44
چه عکسای بامزه و دیدنی ای .


ممنونم مونای عزیزم
شادی
26 تیر 92 19:03
عکس ها خییییلی بامزه بود
کیفم کوک شد .

ببوس صورت لطیفش رو ملیحه


شادی مهربون ممنونم از لطفت تو هم گل بهاریتو ببوس