دختر مهربونم!
مامانی چند روز پیش خانم همسایه که یک پسر فوق العاده شیطونی داره اومد خونمون . این آقا پسر که اسمش امیر حسین هست هر بچه ای که کنارش باشه رو بی نصیب از کتک یا هل و یا نیشگون نمیذاره واسه همین من و مامانش کلی مراقب شما دو وروجک و من نگران ازاینکه مبادا دو کوچولو با هم تنها بمونند و شمااز جانب امیر حسین مستفیض بشین این بود که وقتی مطمئن شدم که شما و امیر حسین کنار مامان امیر حسین هستین بلند شدم تا شربت بیارم که به یکباره صدای گریه ات بلند شد و منننننننننننننن، ،و مامان امیر حسین ، ،......... خلاصه دو تا مامانا رفتیم به سمت محل جرم که اتاق شما بود و دیدیم شما داری گریه میکنی بغلت کردم در حالی که قلبم داشت از سینه میزد بیرون و لی خدا ...
نویسنده :
ملیحه
15:17